اگر ميخواهيد زورتان آن قدر زياد شود که بتوانيد وزنه سنگين بلند کنيد به نيروي بدني بيشتري نياز داريد قواي عضلات بدنتان زياد شود. براي اين که احتمالا هر رشته ورزشي را احتمال کنيد و هر تکنيکي را به کار ببريد تا به تناسب و آمادگي جسماني برسيد. اما آيا ميدانستيد عضلات ديگري هم در بدن وجود دارند و آن عضلات روان شما هستند که شديدا به تمرين ذهني نياز دارند؟
خيلي از چالشهايي که در زندگي پيش روي ما قرار ميگيرند به جاي آمادگي جسماني به آمادگي رواني نياز دارند. مشغله زياد اغلب مردم در جامعه کنوني، فشارهاي رواني که موضوعات اجتماعي و اقتصادي وارد ميکنند و خلاصه پيش نرفتن اوضاع مطابق با آن چيزي که انتظارش را داشتيم همه و همه دست به دست هم ميدهند تا اين که فرد از نظر رواني متزل ميشود.در چنين شرايطي وم بهرهوري از تمرين ذهني بيش از پيش احساس ميشود.
ذهن سالم محصول يکپارچگي است که عناصر مختلف سيستم مانند کارکرد مغز و روابط شما با ديگران را به همديگر متصل ميکند. براي رسيدن به سلامتي روان مطلوب، ما بايد عضلات روابط اجتماعي و همچنين مغزمان را با چند تمرين ساده به صورت روزانه قويتر کنيم. تمريناتي که امروز در دانشگاه زندگي گام به گام با آنها آشنا خواهيد شد.
تجربياتي مثل پيروزي بر يک مريضي نگرانکننده، به هم خوردن يک رابطه طولانيمدت و عميق، مورد خيانت قرار گرفتن و يا سواستفادههاي مالي، از دست دادن يا به دست آوردن شغل، از دست دادن عزيزترين افراد در طول عمرمان، ماموريتهاي مختلفي که در طول زندگي به ما محول ميشوند و …همه اين موارد تجربه اثرگذار و مهمي هستند که بخشهاي مختلف زندگي ما را به طور عميقي متحول ميکنند. بعد از اين اتفاقات ذهن ما به بازيابي نياز دارد تا بتواند دوباره سرپا شود. چه بهتر که از قبل آمادگي کافي را با چند تمرين ذهني براي مواجه شدن با اين شرايط در خود ايجاد کرده باشيم:
اگر هميشه اين تفکر منفي شما را دنبال ميکند که ” اين طور نميشود”، “نميتوانم” و … سعي کنيد چارچوب آنها را تغيير دهيد. مثلا به جاي اين افکار با خودتان بگوييد ” اگر سخت تلاش کنم ميتوانم اين کار را انجام دهم”.
اين درست است که همه ما روزهاي تلخ و تجربههاي اثرگذار در بخشهاي مختلف زندگي داريم که باعث ميشوند منفي فکر کنيم؛ اما مديريت روزهاي سخت ميتواند به واسطه بار افکار مثبتي که با تمرين ذهني در روزهاي طبيعي در ذهنتان انباشته بوديد آسانتر شود.
آرزو کردن و تعيين هدف براي همه کار ساده و راحتي به نظر ميرسد؛ اما وقتي که اهداف دستنيافتني و آرزوها دور و دراز باشند منجر به نااميدي ميشوند. به نظر ميرسد که پيشبرد اهداف ما به هدفسازي جزئيتري نياز دارد که راحتتر بتوانيم از پس مديريت و عملي کردن آنها برآييم.
يک تمرين ذهني ساده براي مبارزه با بار نااميدي ناشي از عدم موفقيت در انجام کارها ميتواند تعيين جزئي اهداف باشد. مثلا امروز هدفتان رفتن به بانک و افتتاح يک حساب جديد بانکي باشد و بلافاصله بعد از انجام آن خودتان را از اين نظر پيروز بدانيد.
شايد کمي ظالمانه باشد اگر قرار باشد خودمان را مم به اطاعت از اين وسوسه دروني کنيم که هر روز بايد شادتر از روز ديگر زيست! به هر حال محيط اطراف ما متغير است و حفظ اين حالت روز به روز ممکن است متفاوت باشد. بنابراين اگر قرار باشد هميشه طبق شرايط رفتار کنيم هيچ چيزي به
ادامه مطلب را در مسير زندگي دنبال کنيد
سايت دانشگاه زندگي شما را راهنمايي مي کند
درباره این سایت