همسر يا معشوقهتان با بستهاي کوچک از سوپر مارکتِ محل وارد خانه ميشود. بسته آنقدر کوچک است که شما زحمتِ پرسيدن را به خودتان نميدهيد. از اينکه او خريدها را انجام نداده و اين مسائل تماماً بر روي دوش شما است ناراحت شده و به او تشر ميزنيد.
اما حقيقت چيز ديگري است. آن بسته شامل تمام اقلامي است که خانه بدان نياز داشته، و کوچکيِ آن بهخاطر اين است که وسايل به خوبي در کنار هم چيده شدهاند. حالا شما بايد عذرخواهي کنيد، اما حتي با اينکار، خلأ ناشي از بياعتمادياي که بهوجود آوردهايد، اندکي غيرقابل جبران است.
مردم به زود قضاوت کردن عادت دارند، چه در رابطههاي عاشقانه و چه در فعلوانفعالات روزمره. فرض کنيد ناگهان يک غريبه در پيادهرو به شما ميخورد. شما در همان لحظه عصباني ميشويد. اما او هيچ قصدي نداشته و تنها ميخواست که کودکش را در جمعيت گم نکند.
اينطور بهنظر ميآيد که زود قضاوت کردن نه تنها در رابطههايتان شکافهاي عميقي ايجاد ميکند، بلکه اگر به يک الگوي تکرارشونده تبديل شود، ميتواند به سلامت ذهني شما آسيب برساند. در واقع اگر آگاهي شما نسبت به زود قضاوت کردن بالا برود، از روي? اين کار غافلگير ميشويد.
زود قضاوت کردن ميتواند بر روي اضطراب اجتماعي و اختلالات وهمي تاثير گذار باشد. چيزي که در روانشناسي آن را (تهديدِ قابل پيشبيني) ميخوانند. در تحقيقات دانشگاه ايست آنگليا، جيمز هارولي و همکارانش به اين نتيجه رسيدند که زودقضاوتکردن بعد از آزمايش در فضاهاي مختلف، به عنوان پروسهاي درنظر گرفته شده که در آن فرد با حضور در شرايطي خاص، فکر ميکند که قرار است از نظر جسمي، روحي و يا اجتماعي آسيب ببيند.
به عبارت ديگر، شما با شرايطي که از نظر احساسي مبهم است موجه ميشويد و بهطور خودکار نتيجه ميگيريد که اطرافيان قصد صدمهزدن به شما را دارند. وقتي اين طرز تفکر تبديل به يک الگوي پرتکرار شود، آن وقت است که هم? آدمها از نظر شما اهريمني به نظر ميآيند و نه تنها رابطههايتان، بلکه سلامت ذهني شما در يک شيب پرخطر قرار ميگيرد.
آزمايشي استاندارد براي اندازهگيري ميزان زود قضاوت کردن در افراد، به دست هورلي و همکارانش پديد آمد _ قضاوتِ اينکه توپهاي رنگي از کدام سوراخ بيرون ميآيند. افرادي که امتيازات بالايي داشتند حتي قبل از اينکه اطلاعات کافي را در اختيار داشته باشند و يا تصميم خود را سبک و سنگين کنند، نظر خود را اعلام ميکردند.
در تحقيق او، 8 مرد و 4 زن نماينده جوامع سلامت ذهني بودند و براي کاهش زود قضاوت کردن خود، تحت آموزشهاي مختلفي قرار گرفته بودند. از بين 12 شرکت کننده، 5 نفر مبتلا به بيماري بدبيني شيزوفرني بودند، 3 نفر اختلال رواني داشتند، 3 نفر مبتلا به اختلالات شيزوفرنيايي بودند و 1 نفر اختلالات وهمي داشت. اختلالات آنها حدوداً 10 سال پيش از موعد خود ظهور کرد و 11 نفر از اين 12 نفر، تحت درمانهاي رواني بودند.
براي سلامت روان خانواده خود روانشناسي خانواده را کليک کنيد
درباره این سایت